به گزارش فرهنگ امروز به نقل از تسنیم؛ ابراهیم دادجو عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و استادیار دانشگاه شهید بهشتی، فارغ التحصیل رشته فلسفه و تحصیل کرده در حوزه علمیه قم است. این مترجم و پژوهشگر، جلد دوم و سوم تاریخ فلسفه فردریک کاپلستون را ترجمه کرده است. در ادامه بخشی از درسگفتاری ابراهیم دادجو با موضوع «سقوط علم» آمده است:
عوامل مختلفی را برای عدم پیشرفت علمی مسلمانان ذکر کردهاند که مهمترین آنها را می¬توان «حملة مغول» در قرن ششم دانست. حملۀ مغول باعث شد که غالب مراکز علمی، پژوهشی و دانشگاهیِ فضای ایران و اسلام نابود شود. مغولها دانشمندان بسیاری را کشتند، کتابخانهها را سوزاندند و از بین بردند. بسیاری از دانشمندان نیز بر اثر این حمله فرار کردند. این مقطع مقارن شده بود با وقوع جنگهای صلیبی با مسیحیان که بر اثر وقوع این جنگها و در نتیجۀ آن گسترش ارتباط با مسلمان، علوم گسترشیافته در اسلام و ایران کمکم به عالم قرون وسطای غرب انتقال پیدا کرد. آنها کم کم علوم یونان باستان و علومی را که از مسلمانان گرفته بودند ترجمه کردند و یاد گرفتند. در این دوره دانشمندانی چون «ابن سینا»، «ابن هیثم» و «ابن رشد» مطرح بودند که از دانشمندان بزرگ زمان خود محسوب میشدند.
بعد از حملۀ مغول و از بین رفتن دانش و دانشمندان، رویآوردن مردم و مسلمانان به صوفیگری باعث شد که علم را رها کنند. علم به تدریج در ایران از رونق افتاد، اما در غرب خلاف این مسئله اتفاق افتاد. در حدود قرن دوازدهم میلادی بود که علم به خوبی به غرب انتقال پیدا کرد؛ یعنی فرانسه، آلمان، انگلستان و ایتالیا. غربیان با فاجعهای نظیر حملۀ مغول مواجه نشدند که مراکز علمی، کتابها و دانشمندانشان نابود شوند. علم در غرب در سیر طبیعی خود پیشرفت میکرد که در نتیجه هم با ارسطو و فیزیکش آشنا شدند و هم طبابت یونانی و طبابت اسلامی ابنسینا را میدانستند. حتی از قرن دوازدهم تا قرن هفدهم کتاب قانون ابنسینا مهمترین کتاب پزشکی آنها بود. کتابهای مهم در فیزیک، شیمی، مکانیک و در بخشهای فرعی صنعتی در آن زمان، کتابهای مسلمانان و غالباً مسلمانان ایرانی بود که در دسترس آنها بود.
مسلمانان پس از قرن ششم از علوم غافل ماندند که این غفلت شامل همۀ علوم اعم از تجربی، طبیعی و فلسفی میشود. در این دوره صرفاً به علوم دینی اکتفا شد. البته در علوم دینی پیشرفت خوبی کردیم، اما در علوم دیگر نتوانستیم پا به پای غربیان پیش برویم و در علوم فلسفی، فیزیک و طبیعی پژوهش را رها کردیم. رشد ما در فلسفه، تا زمان ملاصدرا بود که حدود قرن یازدهم است. بعد از شیخ بهائی و ملاصدرا در فلسفۀ، اسلامی مکتب جدید و فیلسوف قوی نداریم. غالب فیلسوفان جدید تحت تأثیر ملاصدرا هستند به همین دلیل فیلسوفان بعد از قرن یازده را «فیلسوفان صدرایی» یا «نوصدرایی» میگویند.