شناسهٔ خبر: 45525 - سرویس دیگر رسانه ها

گلایه‌های روزنامه‌نگار کهنه‌کار/ برخی سه ماهه پیشکسوت می‌شوند!

علی‌اکبر قاضی‌زاده می‌گوید: برای ورود به روزنامه‌نگاری می‌توانید یک شبه اقدام کنید؛ یعنی فرد با مدرک لیسانس می‌آید و یک شبه خبرنگار و ۳ماه بعد هم تبدیل به پیشکسوت می‌شود!

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ علی‌اکبر قاضی‌زاده یکی از چهره‌های مطرح و پیشکسوت حوزه رسانه و مطبوعات کشور است. سال‌ها است که مطالب، تحلیل‌ها و مصاحبه‌هایی از او در روزنامه‌ها و دیگر رسانه‌های کشور منتشر می‌شود.

فرارسیدن روز خبرنگار، بهانه خوبی بود تا با قاضی‌زاده گپ و گفت کوتاهی داشته باشیم، قاضی‌زاده هم هرچند گلایه‌هایی داشت، بنای گلایه نداشت و باز شدن سر صحبت باعث شد تا بخشی از دغدغه هایش را بیان کند. تشویق و ترغیب خبرنگاران جوان به جای منکوب و محکوم کردن آن‌ها از جمله موارد مهمی بود که قاضی زاده در این گفتگو به آن اشاره کرد.

تالیف کتابی مانند «گزارش‌نگاری» و ترجمه آثاری مانند «تجربه‌های ماندگار در گزارش‌نویسی»، «روزنامه‌نگاری حرفه‌ای»، «اخلاق روزنامه‌نگاری» و «مهارت‌های نوشتن برای مطبوعات» از موارد موجود در کارنامه مطبوعاتی قاضی زاده هستند که باعث می‌شود به عنوان یک استاد و محل مشورت اهالی رسانه، همواره مورد توجه باشد.

گپ و گفت با این پیشکسوت حوزه رسانه در ادامه می‌آید:

* نظرتان درباره کار نیروهای جوان در حوزه روزنامه‌نگاری و خبرنگاری چیست؟

جوان‌ترها باید بیایند و در این زمینه کار کنند. چه بخواهیم چه نخواهیم، چه مقاومت بکنیم و چه مقاومت نکنیم، آینده در دست جوان هاست. در حال حاضر هم جوان ها هستند که دارند فضای رسانه ای ما را می گردانند. این که بگوییم ما قدیمی‌ها خوب هستیم و جوان ها بد، اصلا راه و روش درستی نیست.

* ولی برخی از پیشکسوت‌ها در این زمینه نظر دیگری دارند!

من به نظر همه از جمله پیشکسوت‌های حوزه روزنامه نگاری احترام می‌گذارم اما این یک قاعده نیست که هرکس جدید می‌آید بد است و من که از قبل بوده‌ام، خوب هستم. به هر حال، با وجود همه ایرادها و کژی‌ها، کارها دارد انجام می‌شود و بچه‌های حوزه روزنامه‌نگاری و رسانه دارند زحمت می‌کشند. همان طور که اشاره کردم، این روزها، همین بچه‌ها هستند که رسانه‌ها را می‌گردانند.

* چندی پیش پای صحبت یکی از پیشکسوتان روزنامه‌نگاری بودم که در صحبت‌هایش، به تفاوت روزنامه‌نگاری «نشستنی» و روزنامه‌نگاری «پرجهد و تلاش» اشاره داشت. منظورش هم مقایسه روزنامه نگاری و خبرنگاری امروز و دیروز بود که امروز با یک تلفن، خبر تولید می‌شود ولی در روزگار پیش‌تر، خبرنگار به دنبال سوژه می‌دوید و از این جا به آن جا می رفت.

حرف آن دوست پیشکسوت درست است اما من نکته‌ای در این زمینه دارم و آن هم این است که وقتی شما روزنامه‌ای با تحریریه‌ای ۱۰ نفره دارید، چه توقعی می‌توان داشت؟ خبرگزاری‌ها یا روزنامه‌ها و رسانه‌های دولتی و نیمه دولتی، غم چندانی ندارند اما سایت‌ها یا روزنامه‌هایی که کارشان را با ۱۰ یا ۱۵ نفر پیش می‌برند، چه کار باید بکنند؟ هر گروه خبری هم باید یکی دو صفحه را پر کرده و تحویل بدهد! این نکته را هم بگویم که اساس این فکر از ریشه اشتباه است که یک روزنامه یا رسانه را می‌توان در یک آپارتمان ۱۲۰ متری با ۱۵ نفر نیرو، منتشر کرد.

پس می‌بینید که همه تقصیر به گردن خبرنگاران نیست. خب خبرنگار بی نوا باید صفحه‌اش را پر کند. اگر خبرگزاری، روزنامه یا رسانه‌ای باشد که از نظر مالی و اقتصادی دغدغه‌ای نداشته باشد و خبرنگارش به جای این طرف و آن طرف رفتن، بنشیند و با تلفن خبر بگیرد، آن وقت کار آن رسانه ایراد دارد و باید آن ایراد را برطرف کرد.

* ریشه مساله را باید در کجا جستجو کرد؟

ما دبیر یا سردبیری نداریم که خودش راهنمای خبرنگار باشد. همیشه گفته‌ام که سردبیر یا دبیر کسی است که اگر خبرنگارش نتوانست درست عمل کند، خودش بتواند عمل کند. مثلا وقتی دبیر به خبرنگار می گوید برو از فلان سوژه مطلب بیاور، اگر خبرنگار موفق نشد یا نتوانست از پس کار بر بیاید، دبیر باید خودش کتش را برداشته از تحریریه بیرون رفته و آن گزارش را تولید کند. ما چنین آدم‌هایی در رسانه‌هایمان نداریم. وقتی دبیر و سردبیر با رابطه و دوستی با فلان مسئول یا من می‌آید، و من هم با یک حکم آمده‌ام و در صدر رسانه نشسته‌ام، چه توقعی می‌توان داشت؟

نمی‌گویم که خبرنگاران ما حرفه‌ای هستند و حرفه خبرنگاری را به اصطلاح، فوت آب هستند؛ بلکه حرف من این است که کار خبرنگاری که می‌نشیند و خبری را کپی پیست می‌کند، باید ریشه یابی شود و باید دنبال دلیل چنین عملی باشیم.

* اگر بخواهید این وضع را با زمان جوانی‌تان مقایسه کنید، چه می‌گویید؟

روزگاری که ما کار می کردیم، وضعیت طوری نبود که بنشینی پای دستگاه و مطلب تولید کنی. بولتن خبرگزاری پارس یا همان خبرگزاری جمهوری اسلامی امروز وجود داشت که به روزنامه می‌آمد و با وجود آمدنش، کسی از خبرنگاران نمی‌نشست تا از آن خبر تولید کند. بلکه تنها یکی دو خبر از آن، از خبرگزاری‌ها در روزنامه نقل می‌شد. یعنی اصل و اساس روی تولید قرار داشت.

* مساله حقوق چطور؟ به نظرتان حق و حقوق خبرنگاری امروز کفاف یک زندگی را می‌دهد؟

متاسفانه خیر. در جامعه ما که دستمزد خبرنگار را وجبی، ستونی یا به تعداد حروف می‌دهند، باید هم وضعیت خبرنگار و رسانه نابه‌سامان باشد. این رویه، کاملا اشتباه است که «آقا یا خانم خبرنگار، چندهزار کلمه تولید کرده‌ای؟ پس بیا این ۸۰۰ هزار تومان برای تو»!»

مسائل و مشکلات زیادی در این زمینه وجود دارد؛ از جمله موضوعات مالی، سیاسی، حزبی، اقتصادی، اجتماعی و... ما نباید روزنامه‌نگاری‌مان را با روزنامه‌نگاری کشورهایی که در قله این حرفه قرار دارند، مقایسه کنیم. چون هیچ چیزمان شبیه به آن ها نیست؛ نه روزنامه نگاری مان و نه دیگر شرایط مان. باید روزنامه نگاری مان را با کشورهایی شبیه اردن، مصر یا نپال مقایسه کنیم.

* شرایط ایده آل در شغل خبرنگاری چیست که به قول شما در قله قرار دارد؟

شرایط ایده آل آن است که خبرنگار صبح که از خانه بیرون آمد، وارد حوزه کاری‌اش شده و با مردم یا صاحب نظران آن حوزه شروع به صحبت کند. یا به بررسی اوضاع و احوال حوزه خبری اش بپردازد. در کل منظورم این است که به طور روزانه با حوزه اش ارتباط برقرار کند. آن وقت روزی ۲ یا ۳ خط مطلب تولید کند و از جمع آوری چند روزه آن‌ها، یک گزارش تولید کند. اما متاسفانه این شرایط را در کشورمان نداریم. مشکلات و مسائل زیاد هستند و آن قدر جوانب و زوایا وجود دارد که نمی‌دانم کدام یک را باید بگویم!

* وارد شدن به شغل خبرنگاری آسان است؟

هر شغلی را در نظر بگیرید، از نجاری و لوله‌کشی گرفته تا خرازی و پارچه دوزی و هر شغل دیگری که می‌خواهید تصور کنید. آیا می‌توانید در لحظه یا یک شبه وارد هرکدام از این شغل‌ها بشوید؟

* طبیعی است که نه.

بله. درست است اما برای ورود به روزنامه‌نگاری می‌توانید یک شبه اقدام کنید. یعنی فرد با مدرک لیسانس می‌آید و یک شبه خبرنگار می‌شود. ۳ ماه بعد هم تبدیل به پیشکسوت می‌شود و بعد هم نمی‌توان از جایش تکانش داد. همان طور که گفتم مسائل خیلی زیاد هستند و نمی توان همه را در یک گفتگو و مصاحبه بیان کرد.

* جمع‌بندی تان از این بحث کوتاه چیست؟

با بچه‌های خبرنگار و روزنامه‌نگار از در مذمت صحبت نکنیم. بهتر است که راهنمایی شان کنیم. در ضمن ببینیم چه کاری برایشان امکان‌پذیر است که انجامش دهند تا به سمت و سوی همان کار راهنمایی‌شان کنیم.