فرهنگ امروز/ احسان شریعتی
بعضی از مواد و مصالح زیستمحیطی و طبیعی و جغرافیایی یک کشور مانند سنگ و خاک آن جزو آن نوع ذخایر و منابع حیاتی و ملیای محسوب میشوند که در صورت از دست دادن دیگر بازتولید نمیشوند و جایگزین ناپذیرند. بر هویت یا شخصیت فرهنگی یک شهر هم چنین قانونی حاکم است. زمانی که کیستی و شاکله اصلی مرکزی شهر و کشوری از میان برود، آن اقلیم دیگر قابل شناسایی نیست. این هویت فرهنگی از جمله شامل اماکن یادمانی و تاریخی یک شهر میشود که شخصیت آن را میسازد. برای نمونه در تهران میدان حسنآباد، بازار، مسجد و بهارستان و... خیابانهای مرکزی شهر و سایر بناها و ساختمانها که جلوههایی از این هویت به شمار میآیند و نباید و نشاید که تنها وجه اقتصادی را درباره آنها لحاظ کرد و با معیارهای سوداگرانه ارزیابی شوند. متاسفانه سیاست کلان انبوهسازی و تراکمفروشی سالهاست که بر مدیریت تهران حاکم بوده و برجها بر گسلها برساخته شدهاند و مافیاهای ساختوساز همچنان در حال تخریب جنونآور و بازسازی باسمهای شهر به بهانه ارضای نیازهای اسکان و با انگیزه تجارت و سودجویی هستند. با این «رویه» کلانشهر تهران به حلبیآبادی تبدیل شده که در نگاه کلی، گویی تلی و انبوهی از سنگ و آهنپاره است که در آن آلونکهایی مُشرف بر هم تعبیه شدهاند تا منافع تجاری گروههایی ذینفع و زود سودجو و «تازه به دوران رسیده» تامین شود. این موضوع حتی در شمال «شیک» شهر و در محله شمیران هم دیده میشود که در برخی کوچهها و خیابانها حتی پیادهرویی برای گذر عابران به جای نمانده است! در چنین شرایطی و در دوره جدیدی که شورای شهر توسط اصلاحطلبانی مدیریت میشود که سخن از تغییر و تحول میرانند بر این منتخبان شهر و شهروندان است که در برابر «انسداد» تهران و کلاف سردرگمی که دچار آن شده، راههای برونرفتی برای آینده بیندیشند. اگر مقاومت قانونی در برابر تخریب بناهای تاریخی و فرهنگی شهر از وظایف شورا و شهرداری است، یکی از اقدامات لازم برای نمونه میتواند نجات خانههایی باشد که یادگاری از گذشتهها و ادوار شکلگیری ساختار شهر به شمار میآیند. برای نمونه مجموعه خانههای خانواده یوسف(و پروین) اعتصامی از فرهیختگان نامی عصر پسامشروطه که محله کوچکی را در محله بزرگ سنگلج قدیم تشکیل میدهد. معماری این خانهها و محله امیریه معرف دورهای تاریخی است که نه تنها برای علاقهمندان به تاریخ معاصر ایران جذابیت دارد که نشانی از هویت این محله و شهر است. علاوه بر آن حفظ و بازسازی هوشمندانه این مجموعه میتواند فضای تنفسی به این محله ببخشد و مثلا با تبدیل شدن آن به فرهنگسرا یا یک مجموعه عامالمنفعه، محیطی فرهنگی را در این منطقه ایجاد و فراهم کند. توجه داشته باشیم حتی در دوره رضاشاهی که همین پارک شهر با رویکرد «تجدد آمرانه» ساخته شد و بدون توجه به سنت و ساختار و شخصیت محله و خانههای این محله با خاک یکسان شد در نهایت پارکی سرسبز شد موجب تصفیه هوا و فضای عمومی مفیدی برای فراغت شهروندان با کتابخانهای ارزشمند. مجموعه خانههای اعتصامی هم میتواند با خرید آن از مالکان خصوصی تبدیل به فضای فرهنگی یا هنری مناسب برای این منطقه شود به جای آنکه مرکز تجاری جدید و دیگری به مراکز موجود بیفزاید.
روزنامه اعتماد