به گزارش فرهنگ امروز: کتاب «سینما رکس» با عنوان فرعی شرح و تحلیل فاجعه سینما رکس آبادان به ناشر مولفی سیدحمیدرضا رئوفی به چاپ دوم رسید. در پیشگفتار این کتاب به قلم نویسنده میخوانیم: «آدمسوزی سینما رکس آبادان یکی از وقایع تاریخی این مملکت است و روشن شدن این فاجعه در حقیقت روشنسازی بخشی از تاریخ کشور و جامعه بشری است.
نیمهشب شنبه 28 مرداد سال 57 دود اجساد به آسمان بلند شد و آسمان آبادان را سیاه کرد. آبادان و مردم آن که آوازه زندگی آرام و لب کارونشان هر سال مردم ایران را رهسپار این دیار و تازه کردن دیدار با این شهر میکرد، پس از این فاجعه روی خوش به خود ندیدند. سینما رکس تنها به ایران تعلق ندارد و تاریخ است که آن را قضاوت و ارزیابی خواهد کرد. ملت ایران مدتهاست که کیفرخواست خود را علیه عاملین این جنایت صادر کرده است.»
پیش از انقلاب، آبادان از اهمیت ویژهای در رابطه با پالایشگاه و پتروشیمی برخوردار بود. زندگی در این ناحیه و تعامل با پالایشگاه و تاسیسات نفتی که از دهه 1290 شمسی ساخته شد، فرهنگی با خصوصیات منطقهای و تاثیر گرفته از فرهنگ صنعتی در مردم این شهر پدید آورده است. شهری با موقعیت اقتصادی ویژه و اهمیت در جنبشهای مردمی که ملی کردن نفت در سال 1331 و خلع ید از کمپانی نفت انگلیس به مدد مدیران، مهندسین، تکنسینها و کارگران مجرب را تجربه کرده و اهمیت فراوان در جنبشهای مردمی و تاثیرگذار بر سراسر ایران داشته است. این منطقه از لحاظ جغرافیایی هم دارای اهمیت فراوان است.
اروندرود در غرب آبادان تنها رودخانه قابل کشتیرانی ایران است. این رودخانه در طول مرز عراق تا خلیجفارس امتداد دارد. از این رو برخلاف کلیه بنادر خلیجفارس، کشتیهای وارد شده به این بندر و خرمشهر، نه در پهنای خلیجفارس بلکه در امتداد رودخانه آب شیرین اروند بالا میآیند تا در این بنادر پهلو بگیرند و این نشاندهنده عمق مناسب اروندرود و پرآبی این رودخانه است که به سواحل آن نعمت خداداد ارزانی میکند.
قبل از انقلاب، آبادان بعد از تهران بیشترین تعداد سینما را داشت. پالایشگاه آبادان به عنوان بزرگترین پالایشگاه جهان و اولین صنعت غولآسای متمرکز در ایران که احداث شد در کنار آن سینما هم به ایران آمد. اولین قدم در این زمینه ورود آپارات به آبادان بود که توسط شرکت نفت به سطح شهر آورده میشد و در محلات گوناگون، فیلمهای بهداشتی درباره بیماری مالاریا و مواردی مثل آن پخش میکرد.
تا سال 1357جمعا پانزده سینما در آبادان ساخته شد: تاج، نفت، گلستان، بهمنشیر و پیروز وابسته به شرکت نفت بود و بقیه برای استفاده عموم آزاد که سینماهای رکس، شیرین، خورشید، متروپل، نیاگارا، شهناز، ساحل، ایران، کیهان و سهیلا از این فبیل بودند.
سینما رکس که 22 سال بود در آبادان نمایش فیلم میداد تقریبا چند ماه قبل از آتشسوزی به درجه 2 ارتقاء پیدا کرده و قیمت بلیت آن هم از 2 تومان به 4 تومان افزایش پیدا کرده بود.
حسین تکبعلیزاده، عامل فاجعه، سابقه فروش حشیش و مصرف هروئین را داشت. در کودکی مادرش پس از جدا شدن از پدر وی بار دیگر شوهر کرد و پدر سالخوردهاش درگذشت. یک نوشابهفروش که دکه داشت و دعوا میکرد و اهل درگیری بود جای پدرش را پر کرد. در چنین شرایطی وی به یک خلافکار واقعی تبدیل شد.
چاپ اول این کتاب در سال 1397 در 257 صفحه همراه با 20 صفحه تصویر به انجام رسید و در چاپ دوم این کتاب حدود یکصد صفحه به آن اضافه شده است که شامل مصاحبههایی است که با همسایگان و نزدیکان عاملین جنایت صورت گرفته است و پرداختن به وقایع و کسانی است که شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر آبادان در آن مقطع زمانی و پیش از آن را به تصویر کشیدهاند.
کتاب «سینما رکس» با عنوان فرعی شرح و تحلیل فاجعه سینما رکس آبادان به ناشر مولفی سیدحمیدرضا رئوفی در 372 صفحه و شمارگان یکهزار نسخه با قیمت 60 هزار تومان به چاپ دوم رسید.