شناسهٔ خبر: 61797 - سرویس کتاب و نشر
نسخه قابل چاپ

به بهانه انتشار تازه ترین کتاب سیدجواد طباطبایی؛

منطق اندیشیدن منافع ملی

طباطبایی جواد طباطبایی در کتاب "ملّت، دولت و حکومت قانون: جستار در بیان نصّ و سنّت"به مخاطبین خود می آموزد در قلمرو سیاست تنها می توان ملی اندیشید و تنها منطق این نوع اندیشیدن منطق منافع ملی است . زیرا سیاست عرصه تدبیر عمومی و تامین منافع ملی است. و در این راستا ، سیاستمدار حرفه ای متولد می شود.

فرهنگ امروز/ احسان تاجیک:

اشاره

تازه ترین اثر جواد طباطبایی، تحت عنوان "ملّت، دولت و حکومت قانون: جستار در بیان نصّ و سنّت"، توسط مینوی خرد منتشر شد.  با انتشار چاپ دوم این کتاب قبل از پخش چاپ اول ،  نشان می دهد جواد طباطبایی استاد ممتاز علم سیاست و پدر اندیشه سیاسی در ایران از جایگاه مهم و تاثیر گذاری در نزد افکار عمومی و نخبگان جامعه برخوردار است. بی شک نگاه به تحولات فکری فرهنگی و سیاسی در دهه هشتاد و نود خورشیدی ، نمی توان از نقش و جایگاه مهم مباحث جواد طباطبایی در حوزه عمومی به سادگی گذشت.

تقسیم بندی پروژه فکری جواد طباطبایی

جواد طباطبایی پروژه تالیفاتی خویش را در سه حوزه جستارها، تاملات و ملاحظات دنبال می کند. "در دسته جستارها کتاب‌های «درآمدی فلسفی بر تاریخ اندیشه سیاسی در ایران» و «خواجه نظام‌الملک» قرار دارد. در دسته تاملات مهمترین پروژه فکری طباطبایی تحت عنوان کلی تاملی درباره ایران جای دارد که «دیباچه‌ای بر نظریه انحطاط ایران»، «مکتب تبریز» و «حکومت قانون» سه زاویه مهم این مثلث فکری به شمار می‌آیند. سویه سلبی پروژه تالیفی طباطبایی کتاب‌های «ملاحظاتی در ترجمه متن‌های اندیشه سیاسی جدید» و همچنین «ملاحظات درباره دانشگاه» که تازه‌ترین اثر طباطبایی است، در  دسته ملاحظات جای دارند. کتاب‌های «زوال اندیشه سیاسی در ایران» و «ابن‌خلدون و علوم اجتماعی» که جایگاهی مبنایی در سلسله آثار طباطبایی دارند و در واقع متکفل توضیح نظریه طباطبایی در باب تاریخ اندیشه در اسلام و ایران هستند به مثابه دو کتاب مادر، بیرون از این سه دسته پروژه جای دارند و استقلال محتوایی از دیگر آثار این فیلسوف سیاسی ایران دارند."(زارع ، حامد / ۲۴ شهریور ۱۳۹۸ ) انتشار کتاب "ملّت، دولت و حکومت قانون: جستار در بیان نصّ و سنّت"، آلترناتیوی برای دو جلد از دفتر سوم تاملی درباره ایران است.

پدیده دولت ملی

کتاب "ملّت، دولت و حکومت قانون: جستار در بیان نصّ و سنّت"، ادامه مطالعات فکری سیاسی جواد طباطبایی درباره ایران است. وی در این کتاب با نگاهی انتقادی و تاملی به کوشش‌ها و باورهای روشنفکران به پدیده"دولت ملی " در آرای احمد فردید ، جلال آل احمد ، احسان نراقی ، داریوش شایگان ، سید حسین نصر و ... می پردازد.

روشنفکرانی که بدون توجه به نظام سنت پس از مشروطه در باور طباطبایی " در نوعی ساده اندیشی بنیادین خود، گمان می‌کردند می‌توان «یک شبه ره صدساله رفت» و فاصله‌ای را که طی سده‌ها میان اروپا و ایران ایجاد شده بود، به آسانی، در اندک زمانی، پیمود… " بنا به نظر طباطبایی در مقدمه کتاب ملّت، دولت و حکومت قانون: جستار در بیان نصّ و سنّت" از مهم ترین پیامدهای برقراری مشروطیت استوار شدن شالوده ملیت و دولت – در معنای جدید آن یعنی state  در زبان انگلیسی بود ... در ایران ملت و دولت ، تاریخی بسیار کهن دارند و احتمال دارد بتوان نشان داد که ایرانیان کهن ترین قومی هستند که خود را به عنوان ملت فهمیده و در " میهن " خود نیز دولتی را تاسیس کرده اند که می توان آن را "دولت ملی" خواند". در ادامه جواد طباطبایی به نظر کسانی  اشاره می کندکه مدعی هستند رضاشاه ، ایران را به ملت تبدیل کرد و دولت نوبنیاد را در پیوند با مشروطه استوار ساخت ، می گوید: " مدعیان کافی است مشروح مذاکرات مجلس اول را که دو دهه پیش از به سلطنت رسیدن رضا شاه منعقد شده بود از نظر بگذرانند تا بدانند که در آن مذاکرات ملت حتی در یک مورد در معنای کهن یا نزدیک به آن ، نیامده و همه نمایندگان چنان از " دولت " – در متن " حکومت" و " سلطنت" ملت ایران سخن می گویند که گویی وجود آن دو در نظر آنان اموری بدیهی و کهن هستند . این نکته شایان توجه است که مجلس اول " مجلس طبقاتی " یا مجلس اصناف مردم ایران بود و جای شگفتی نیست که نمایندگان همه طبقات ، یا اصناف ، اصطلاحات حکومت و ملت ایران را به یکسان می فهمیدند و اخلالی در گفتگوی میان آنان ایجاد نمی شد. تردیدی نیست که اگر این اصطلاحات جعل جدید می بود امکان نداشت همه نمایندگان بتوانند آنها به یکسان بفهمند و به دقت به کار ببرند ". در ادامه جواد طباطبایی  می نویسد:" جنبش مشروطه خواهی با تاسیس حکومت قانون ، ایران را به دنیای جدید وارد و بدین سان همه شئون کهن آن را نوآئین کرد . در ایران این نو شدن به معنای خلق اط عدم نبود ، بلکه همه مواد نو شدن در تاریخ فرهنگی ایران وجود داشت و مشروطیت صورتی نوآئین به آن مواد داد". در ادامه بحث در کتاب "ملّت، دولت و حکومت قانون: جستار در بیان نصّ و سنّت"جواد طباطبایی به دوره های معاصر اشاره می کند و با نگاه روشنفکران سیاست زده در رابطه با فلسفه سیاسی مشروطیت می نویسد:" نکته پیچیده‌تر  به دوره‌ای مربوط می‌شود که در دهه‌های چهل و پنجاه، روشنفکران تصوری از اهمیت نظام سنت پیدا کردند. با گسترش رسانه‌هایی مانند مطبوعات و رادیو و تلویزیون ... کانون‌هایی نیز برای پراکندن نوعی سنت مداری در صورت‌های گوناگون ایجاد شد، که در مواردی حتی دربار شاه، دفتر ملکه و سازمان رادیو و تلویزیون نیز از آن کانون‌ها حمایت می‌کردند. . برنامه تلویزیونی «این سوی و آن سوی زمان» که دکانداران دائمی آن «حضرت فردید» و احسان نراقی‌ها بودند، انجمن شاهنشاهی فلسفه ایران، به ریاست سید حسین نصر، مرکر ایرانی مطالعه فرهنگ‌ها، به ریاست داریوش شایگان، و در سوی دیگر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، به عنوان شاخه مارکسیستی دفتر ملکه، مجله‌های متنوع وزارت فرهنگ و هنر… کانون انتشار انواع اندیشه‌هایی بود که، اگر بخواهم با ملاحظه برخی جوانب سخن بگویم، می‌توانم گفت که همه، به رغم اختلاف‌هایی که میان آن‌ها وجود داشت، در خلاف جهت فلسفه سیاسی مشروطیت، که مبتنی بر حکومت قانون، نظام فرمانروایی میانه رو، رویکرد تجددخواه به نظام سنت و… بود عمل می‌کردند. " . (۲/۹۸) همچنین جواد طباطبایی می نویسد : " آنچه از همه این افراد و گروه‌ها تراوش می‌کرد بازگشت به «آسیا در برابر غرب» و «بازگشت به خویشتن» بود و این همه در پیکاری با فلسفه سیاسی مشروطیت تبلیغ می‌شد… نصر و شایگان، هریک «از ظن خود» ریزه خواران خوان گسترده هانری کربن بودند و حرف‌های او را در وضع و شرایط دیگری تکرار و گمان می‌کردند مشروطیت عین سلطنت است، درحالی که طیف‌های گوناگون چپ، البته به یک درجه بیگانه از معنای سیاست و مشروطیت، به دلایل مبارزاتی متفاوت خود، مشروطیت را عین سلطنت می‌دانستند…از این رو می‌توانیم بگوییم که کارنامه روشنفکری دهه چهل و پنجاه، در مقایسه با آگاهی نوآئینی که دهه‌ای پیش از پیروزی مشروطیت تکوین و بویژه در مجلس اول و، از آن پس، تا برآمدن رضاشاه شالوده استوارتری پیدا کرد، در مجموع سخت منفی است. در این دوره، زیر لوای پیکار با استبداد، که به ظاهر سخت «سیاسی» می‌نمود، یعنی «زیادی» سیاسی بود، تصفیه حسابی با آن آگاهی ملی -سیاسی صورت گرفت." (۲/۹۸)

ملت ، دولت و حکومت در ایران

به نظر می رسد کتاب "ملّت، دولت و حکومت قانون: جستار در بیان نصّ و سنّت"، جواد طباطبایی ، ادامه مطالعاتی ایشان به مفهوم ملت ، دولت و حکومت در ایران است .که در گذشته با کتاب تاملی درباره ایران " نظریه حکومت قانون در ایران به رویکرد مبانی مشروطه خواهی در شکل گیری حکومت قانون در ایران با ظهور پدیده مشروطه خواهی پرداخت. چنان که طباطبایی معتقد است : " جنبش مشروطه‌خواهی مردم ایران، در آغاز «جنبش» برای تأسیس آزادی بود، اما با مداخله‌ی شاه و عوامل از قفقاز آمده به «انقلابی» تبدیل شد و جای شگفتی نیست که عمده‌ی تاریخ‌نویسی مشروطیت ایران آن را به عنوان انقلابی برای گذر از صورتی از سلطنت به نوع دیگر آن، یعنی سیاسی، فهمیده و توضیح داده است.یک نتیجه‌ی مهم از این تغییر رویکرد به جنبش مشروطه‌خواهی مردم ایران، از «جنبش» قانون خواهی و تأسیس آزادی به «انقلاب» ضدسلطنتی، می‌توان گرفت و آن اینکه اگر مشروطیت در ایران را «جنبش» بدانیم به هیچ وجه نمی‌توان از شکست آن سخن گفت". (۲/۹۸)در ادامه طباطبایی با توصیف مشروطه به جنبش و نقش مهم آن در فرآیند جامعه مدنی در ایران می نویسد: " این جنبش می‌تواند در زمان‌هایی دستخوش وقفه‌ای کوتاه-یا-میان مدت شود، اما به‌آسانی شکست نمی‌پذیرد. جنبش مشروطه خواهی در ایران نیز در تحول آتی آن، در گذار «از انقلاب سفید به انقلاب سرخ» در تغییر از سلسله‌ای به سلسله‌ی دیگر و دگرگونی‌های سرشت شیوه‌ی فرمانروایی دو پادشاه پهلوی، موفق شد نهادهای اجتماعی، سیاسی، حقوقی خود را ایجاد کند.بدین‌سان، زمینه‌ی ایجاد طبقه‌ی متوسط و استوار شدن شالوده‌ی وجهی از آرایش گروه‌های اجتماعی ایران، که از آن پس «جامعه‌ی مدنی» خوانده شده، فراهم آمد و ایران را به جامعه‌ای مدرن و «در عِدادِ دُوَلِ مشروطه»، یعنی دارای حکومت قانون تبدیل کرد".(۲/۹۸)

جواد طباطبایی در کتاب نظریه حکومت قانون در ایران به توصیف رابطه مشروطیت و حکومت قانون می پردازد و می نویسد: " مشروطیت حکومت قانون و مبتنی بر قانون است. وانگهی ، اصل در حکومت قانون وجود نظام حقوقی است، اما نظام حقوقی امری تاریخی است و با تحولات اجتماعی و الزامات زمان دگرگون می شود. بنابراین ، بحث بر سر تغییرپذیر بودن قانون ها نبود ، بلکه هر قانونی بخشی از نظام حقوقی است و بنا بر اصول نظریه های حقوقی مورد تفسیر قرار می گیرد، یعنی هر حکم قانونی ، اگر مبتنی بر شرع و دارای نص صریح باشد ، به اعتبار حکم شرعی ، نمی تواند نسخ شود، اما علم حقوق می تواند مطابق روح قانون ، نظریه های حقوقدانان و مقتضیات زمان تفسیری متفاوت از آن عرضه کنند". (۵۴۶/۱۳۹۲).

من ایستاده ام . در کنار تو

نقد جواد طباطبایی به روشنفکرانی نظیر احمد فردید ، جلال آل احمد ، احسان نراقی ، داریوش شایگان ، سید حسین نصر و ... در گذشته نیز وارد بوده است . و درکتاب هایی نظیر ابن خلدون و علوم اجتماعی ، حواشی مقدمه کتاب مکتب تبریز به نقد و رد آرای فکری سیاسی آنان در نگاه به ماهیت اندیشه غرب و تجدد ستیزی اشاره کرده است. اما انتشار کتاب "ملّت، دولت و حکومت قانون: جستار در بیان نصّ و سنّت"، را می توان موردی استثنایی یافت ، که دقت و نظر جواد طباطبایی را در ادامه پروژه مطالعاتی اش تاملی درباره ایران دانست. به نظر می رسد ایشان قصد ندارد مطالب دفترهای جلد سوم " تاملی درباره ایران " را منتشر کند و نشر کتاب ملّت، دولت و حکومت قانون ، در قالب پانزده جستار ، مجمل و خلاصه جلد سوم کتاب فوق است . و دلیل آن به ظاهر وضعیت بیماری و جسمانی جواد طباطبایی است. چنان که در مقدمه این کتاب اشاره می کند:" آن گاه که ناچار گذارم به بیمارستانی افتاد و پی بردم که کار درمان طولانی خواهد بود و عاقبت نامعلوم ، ناچار خود را به اندیشه فراهم آوردن خلاصه ای ناقص از آنچه قرار بود در حجمی نزدیک به ده برابر این جستار عرضه شود ، خرسند کردم تا هم روزگار به بطالت نگذرد و هم شاید سودی از این اوراق پراکنده به خواننده ای برسد".(۱/۹۸). " اشکال اصلی این جستار اجمال بیش از حد است ، اما توان کنونی من بیش از این نبود و گمان کردم شاید طرح این مباحث کسانی را به کار آید... بخش های مختلف این جستار هم چون " تمرین هایی در اندیشه سیاسی " و تا حدی در فلسفه حقوق است. در فرصت دیگری ، اگر عمری باقی بود ، باید به بحث مشروطیت از دیدگاه فلسفه حقوق و حقوق عمومی برگردم."(۱۱/۹۸).  نکته مهم دیگر این که طباطبایی در پیشگفتار این کتاب وعده انتشار دفتر باقی مانده از جلد نخست اندیشه سیاسی جدید در اروپا با توجه به فلسفه حقوق را داده است. " حقوق یکی از نخستین دانش هایی است که در سده های میانه متاخر ، در حدود سده دوازدهم میلادی ، در اروپا به عنوان شاخه ای مستقل و روش مند در الهیات مسیحی پدیدار و به یکی از مهم ترین ستون تمدن اروپایی تبدیل شد. در زبان فارسی نوشته ای که از اهمیتی برخوردار باشد در این باره وجود ندارد. تاریخ پدیدار شدن حقوق ، به عنوان دانش روش مند و نظریه های فلسفی درباره حقوق ، یا فلسفه حقوق ، یکی از جنبه های پراهمیت تاریخ فلسفه و تاریخ اندیشه سیاسی نیز هست... در آ؛از من آن دفتر را به عنوان دیباچه ای برای فهم تفسیر حقوقی اندیشه مشروطه خواهی در ایران فراهم کرده بودم ، اما با وقفه ای که در تدوین این دفتر اخیر پیش آمد ، ناچار رساله درباره " فلسفه حقوق" در دفتری جداگانه منتشر خواهد شد".(۲-۳/۹۸). در سطور پایانی کتاب فوق ، جواد طباطبایی به نکته قابل تاملی اشاره می کند:" واپسین نکته ای را که این جا باید به اشاره ای گذرا بگویم این است که من این جا بحث را تا مرهای امن – یعنی در خود درازتر می کشیدم ، اما احتمال می داشت این جستار به آسانی به دست خواننده نرسد. همین صفحات پراکنده ، انباشته از اشاره هایی است برای آنان که اهل بشارت اند و می دانند " رموز مستی و رندی " را باید از کجا ، و از چه کسی بشنوند . واپسین سخن من از ایت دوردست ها ، خطاب به ایشان ، این بیت از شاعر است : " من در دوردست ترین جای جهان ایستاده ام . در کنار تو !" .(۱۱/۹۸).

جواد طباطبایی در کتاب "ملّت، دولت و حکومت قانون: جستار در بیان نصّ و سنّت"به مخاطبین خود می آموزد در قلمرو سیاست تنها می توان ملی اندیشید و تنها منطق این نوع اندیشیدن منطق منافع ملی است . زیرا سیاست عرصه تدبیر عمومی و تامین منافع ملی است. و در این راستا ، سیاستمدار حرفه ای متولد می شود.

نظرات مخاطبان 0 14

  • ۱۳۹۹-۰۱-۱۶ ۲۰:۴۹نورالدین 1 4

    به نظر می رسد عبارتی که در سطر هفتم از آخر با واژه واپسین نکته ای که ... آغاز می شود ناقص است، یا بخشی از آن از قلم افتاده. 
                                
  • ۱۳۹۹-۰۱-۲۰ ۱۲:۳۸ا-ب 10 10

    آقای طباطبایی در همین کتاب با اشاره به سوزاندن صورت مذاکرات مجلس اول که بازگشت به فقه قدیم را به ظاهر مسدود می‌کرد، تصور کرده‌اند که جدی جدی سایه سنگین قانون فقه قدیم از سر حقوق جدید برداشته می‌شود، و راه برای تثبیت مبانی حقوق جدید که ناشی از اصلاحات شرعی است، هموار می‌گردد. این ترفند خنده‌دار به هزاران دلیل که پیشتر امری لغو و تز بیهوده‌ای بود، اکنون هم با این استدلال‌های ساده اندیشانه ممکن نیست که راه بازگشت به قانون فقه قدیم را بند آورد و سایه آن را از سر نظام حقوقی جدید کنار بزند.
    
    برای من چیزی که مسجل شده این است که آقای طباطبایی قدم در راهی گذاشته است که پیشتر  مردانی از جنس مستشارالدوله و سپهسالارها در آن راه قدم نهادند و در باتلاق عمیقی فرو رفتند. 
    
    من در اینجا می‌خواهم صریح عرض کنم که نظریه‌ای آقای طباطبایی درباره حکومت قانون، مانند همان سرنوشتی که رساله‌ی (یک کلمه) دچار آن شد برای ایشان هم محتمل است و نتایج شکست‌آلوده آن از الان قابل پیش‌بینی است.
    به گمان من ما باید اتفاقا از دلایل شکست قانون‌خواهی عصر مشروطه درس عبرت بگیریم و با مطالعه آن باعث تکرار آن نشویم.
    
                                
  • ۱۳۹۹-۰۱-۲۳ ۰۴:۰۸ 11 2

    بافته هایی که هیچ نسبتی با متون تاریخی ندارد
    
                                
  • ۱۳۹۹-۰۱-۲۳ ۰۴:۴۴ 6 0

    شما تا قبل از هجمه روشنفکری ، چیزی به اسم ملت ، در معنای ناسیونالیستی نمی بینید. در فرنگ هم ناسیون معنای ملیت نداشت بلکه بعد از ظهور فهم مدرن از عالم برساخته می شود.
                                
  • ۱۳۹۹-۰۱-۲۳ ۰۴:۴۷ 8 4

    بسیاری از اسنادی که سخنان طباطبایی را رد می کند ، به راحتی نادیده گرفته می شود . حکومت قانون و آزادی واقعا طنز تلخی است که به مدد رسانه های روشنفکری به مشروطه می چشید ، غرض از مشروطه در عمده رسائل « اشتراطت سلطنت» است تا بوسیله آن « بیدق اسلام» حفظ شود و حقوق مسلمین ضایع نگردد.
    
    
    مشروطه با اشتراطت سلطنت درپی عدالت است نه آزادی
                                
  • ۱۳۹۹-۰۱-۲۳ ۰۹:۰۲ 12 5

    وقتی ملت امری برساخته است چگونه می توان از منافع ملی سخن گفت؟
                                
  • ۱۳۹۹-۰۱-۲۷ ۲۰:۱۳علی 13 61

    خط قرمز سایت فرهنگ امروز طباطباییه. مثل حزب توده و شوروی. اگه تو کامنت از استاد تعریف نکنی چاپ نمیشه. اینم چاپ بشه دلیلش معلومه
                                
  • ۱۳۹۹-۰۲-۱۳ ۲۱:۲۳نورالدین 0 2

    کامنت گذار نخست این قدر آدم بی توجهی بوده که نفهمیده اشاره دکتر طباطبایی ـ که گمان می کنم برای اولین بار مطرح می شود ـ به سوزاندن صورت مذاکرات تدوین قانون اساسی مربوط می شود و گرنه همه کتاب شرحی است درباره صورت مذاکرات مجلس اول، و بدیهی است او نمی توانست بگوید آن صورت مذاکرات را سوزانده اند، اما من روی آن بحث می کنم. بهتر است جدی باشیم و البته درست بخوانیم.
                                
  • ۱۳۹۹-۰۲-۱۳ ۲۱:۳۲نورالدین 0 1

    تا جایی که می دانم دیدگاه دکتر طباطبایی فلسفه حقوق و جامعه شناسی حقوق است، نه شعار علیه ج.ا. یا هر نظام دیگر. کتابی نظیر نوشته آجودانی رساله ای ضدحکومتی است، به همین دلیل هم حقوقی نمی توانست باشد، چنانکه به شگفتی چیز چندانی درباره یک کلمه در آن اثر نیامده!! دکتر طباطبایی درباره آدمیت هم همین نظر را دارد، یعنی آدمیت هم به نظر او به ایدئولوژی مشروطیت پرداخته و از حقوق غافل مانده. این نظر او که بحث روشنفکری بحث حقوقی نیست و با آن در تعارض است سخن بدیعی است. از این حیث این نوع کامنت ها ربطی به اصل مطلب حکومت قانون ندارد.
                                
  • ۱۳۹۹-۰۲-۱۳ ۲۱:۳۲نورالدین 0 2

    تا جایی که می دانم دیدگاه دکتر طباطبایی فلسفه حقوق و جامعه شناسی حقوق است، نه شعار علیه ج.ا. یا هر نظام دیگر. کتابی نظیر نوشته آجودانی رساله ای ضدحکومتی است، به همین دلیل هم حقوقی نمی توانست باشد، چنانکه به شگفتی چیز چندانی درباره یک کلمه در آن اثر نیامده!! دکتر طباطبایی درباره آدمیت هم همین نظر را دارد، یعنی آدمیت هم به نظر او به ایدئولوژی مشروطیت پرداخته و از حقوق غافل مانده. این نظر او که بحث روشنفکری بحث حقوقی نیست و با آن در تعارض است سخن بدیعی است. از این حیث این نوع کامنت ها ربطی به اصل مطلب حکومت قانون ندارد.
                                
  • ۱۳۹۹-۰۲-۱۳ ۲۱:۳۷نورالدین 0 2

    در کامنت ها اشاره هایی هم به متونی شده که گویا دیده نشده یا درباره آنها به سکوت برگزار شده. من به عنوان دانشجویی که سال هاست در این رشته مطالعه می کنم بسیار ممنون خواهم بود که دوستان آن منابع را معرفی کنند
                                
  • ۱۳۹۹-۰۲-۱۵ ۰۰:۲۲ا-ب 1 3

    اینکه گفته شود: ((پژوهندگان تاریخ اندیشهٔ مشروطیت برآنند که نظریهٔ مشروطه خواهی، نخست، در کلیسا تدوین، و آنگاه نیز به نظام‌های حکومتی تعمیم داده شده است. بی‌آنکه بخواهم با ارزیابی این نظریه دربارهٔ خاستگاه نظریهٔ مشروطه خواهی بپردازم، همین قدر می‌توانم گفت که مشروطیت نظریه‌‌ای سیاسی -حقوقی است و از بسیاری جهات جنبهٔ حقوقی آن بر وجه سیاسی می‌چربد.)) کاملا درست است اما به هیچ وجه نمی‌تواند نسبتی برلی اعتباریابی مشروطیت در ایران باشد. نظام الهیاتی ایران ذاتا سیاسی است و امکانی به دست نمی‌دهد تا بازوی اجرای آن که خلیفه باشد توسط قانون‌های وضع شده از سوی جامعه مدنی محدود شود و تابع آن قرار گیرد. این مسایل چیزی نیست که با نظر کردن در مبانی نظریه مشروطه‌خواهی در ممالک اروپایی ، توجیهی برای شکست آن در ایران فراهم کرد.
                                
  • ۱۳۹۹-۰۳-۱۷ ۲۳:۴۲ 18 6

    کسی با این مقاله کاری نداشت. چون بی مایه تر از آنی هست که بتوان بر آن پرداخت. این صفحه تنها تخته سیاهی بود که‌‌ ما نقدی را بدون ارتباط با متن آن نوشتیم. وسلام. شما هم خیلی شلوغش نکنید.
                                
  • ۱۳۹۹-۰۴-۱۰ ۰۰:۲۲سعید 2 30

    این کسی که به راحتی به مقاله دیگران توهین می کند ، تربیت و شعور خودش را به رخ می کشد . شما وقتی مخالف نظر کسی هستی به راحتی از موضع بالا و خیلی گستاخانه به دیگران حالت پوزخند و کنایه می زنی ، اتفاقا من با خواندن این مقاله و جدل هایی که شد و نوع ادبیات لمپنی و کیش شخصیت شما تشویق شدم بروم کتاب دکتر طباطبایی را تهیه کنم .
                                

نظر شما